دختر بهاری
تک دختر!
دختر بهاری
تک دختر!تابستون
چند روزه میخوام بیام بنویسم اما نمیشه که نمیشهههههههه 
اومدم طلسمو بشکنم
خرداد هم رفت
و خوشبختانه بخیر و خوشی هم رفت
اخیششششششششششش
همچنان دنبال کارم
نمیدونم این سایتای کاریابی قابل اعتمادِ یا نه میترسم سرم کلاه بره و یا نتونم از پس کار بربیام 
بعبارتی میترسیممممممم
و از طرفی میخوام شاغل باشم یعنی لازمه برام...
تابستون از فردا شروع میشه و من باید شروع کنم به برنامه ریزی (اره جون خودم ) و اگه تنبلک درونم بزاره
برم برنامه ریزی کنم واسه خودم بلکه فرجی شد
15 روز از ماه رمضان رفته من هنوز هیچی بار نکردم
راستی تولد امام حسن (ع) هم هست تبریک
یه نذری میکنم ان شا الله قبول شد میام میگم
فعلا روزگارتون خوش 
خدا شکرت 
اندر احوالات این روزها
از عنوانش مشخصه چیا میخوام بگم خوانندگان محترم لطفا خودتونو بزنید به ندونستن
حالا نه اینکه میدونید چی میخوام بگم
بلاگ اسکای هم باحاله ها 
درحال حاضر دارم تیتراژ شهرزاد رو گوش میدم " دادوم ای بیدادوم..." کاش چاوشی نمیخوند فقط سینا سرلک میخوند اصلا از صدای چاووشی خوشم نمیاد و همینطور یزدانی!
با دیدن شهرزاد همچی دلم یه عشقولانه میخواد که نگووووووووو ولی اه در بساط دلم نیس که نیس! (یعنی چند وقتی هس که دلم میخوادا ولی خو نیس که نیس ....
موجود تنبلانه(همون خرس تنبل) درونیم فعال شده و بخورو بخواب هم کارم شده الله هم نگه دارم مگه نه؟
یواش یواش دارم مثل توپ گرد میشم البته خوبه ها جابه جاییم راحت میشه و مایه ش یه قِلِ
توخونه ده تا کلمه حرف میزنم 9 تاش اینه : من گشنمههههههههههههه منتظرم یکی از اعضای خونه بهم بگه کوفت چقد میخوری ولی هیچکی نمیگه
منم همچی به شکمم میرسم که نگوووو جارو برقی یخچال شدم
هوا داره گرم میشه اینجا یعنی خیلی وقته شده هااااا ولی من تازه یکی دوباره زدم بیرون
امروز رفتم یه بلوز خوشدل نسبی! برا خودم خریدم تو مغازه خوب بود تنم ولی اومدم خونه انگار یکم تنگ شد چرااااا؟؟؟؟
تصمیم دارم زبان کار کنم از پارسال ولی هنوز موفق نشدم انقد پشتکار دارم 
بیکاری و کلافگی و سرگردونی بلای جونم شده ! منم که بیخیال 
درس که رو هواست زندگی هم که واویلاست کار هم که بیکاری افتاده روش شوهرم که خوبش لاموجود
به تحولات عظیمی نیازمندیم
پروردگارا لطفا کمک خودمم همت
خدایا شکرت